همانند تمامی حوزه های صنعتی، حوزه رنگ و رزین نیز اصطلاحاتی دارد که به گوش فعالین این حوزه آشناست اما شاید برای شنوندگان در وهله اول به دلیل عدم تطابق این اصطلاحات با معانی یک به یک، واژگان آنها یا جدید بوده و یا واژگانی که برای آن ها در نظر گرفته شده است، ثقیل به نظر برسد. از این رو، در ادامه در مورد بخشی از این اصطلاحات در دسته افزودنی های این صنعت، نام های انواع رزین و پوشش، فرایند های تولید مورد استفاده و شاخص های مربوط به دیتاشیت آن ها توضیح داده می شود:
اصطلاحات |
مفهوم |
---|---|
Aging | تغییرات مواد با گذشت زمان در شرایط محیطی تعریف شده رخ میدهد. افزایش زمان می تواند خواص محصول را بهبود بخشد یا بدتر کند. |
Corrosion | زوال یک فلز در اثر واکنش شیمیایی یا الکتروشیمیایی ناشی از قرار گرفتن در معرض هوا، رطوبت، مواد شیمیایی یا سایر عوامل یا مواد. |
Elasticity | خاصیتی که به موجب آن مواد تمایل دارند اندازه و شکل اصلی خود را پس از حذف نیرویی که باعث تغییر شکل می شود، بازیابی کنند. |
Artificial Weathering | شبیه سازی قرار گرفتن در معرض مداوم در فضای باز شامل دما، رطوبت، و قرار گرفتن در معرض اشعه ماوراء بنفش (نور خورشید) در آزمایشگاه، شرایط آزمایشگاهی معمولاً شدیدتر از قرار گرفتن در معرض طبیعی در فضای باز است تا تأثیر را تسریع کند. |
Baking Temperature (دمای پخت) | پخت مواد در دماهای بالا در حدود 150 درجه فارنهایت (6/65 درجه سانتیگراد). |
Bulking Value | به حجم واحد جرم مواد پودری اطلاق و بر حسب گالن بر پوند یا لیتر بر کیلوگرم بیان می شود. |
Cross-Link | تغییر خاصیت فیزیکی یک ماده با گره زدن مولکول های بزرگ به یکدیگر. اتصال متقابل معمولاً با رزین های ترموست مرتبط است و شامل ساخت یک ساختار مولکولی سه بعدی است. |
Flammable (قابل اشتعال) | موادی که به راحتی در حضور شعله مشتعل می شوند، به عبارت دیگر هر مایعی که دارای نقطه اشتعال پایین تر از 83 درجه سانتی گراد باشد. |
Flash Point | دمایی که در آن بخار قابل اشتعال رزین، به اندازه ای است که با اعمال شعله در شرایط مشخص به طور لحظه ای مشتعل شود. |
Flexibility (انعطاف پذیری) | به میزان مقاومت فیلم پوشش خشک شده در برابر نیروی وارده و تغییر شکل بدون آن که ترک خوردگی و یا پوسته شدن بوجود آید اطلاق می شود. |
Flow (جریان) | حرکت مواد حین پخت اما قبل از پخت کامل. |
Gardner Color Scale (مقیاس رنگ گاردنر) | سیستم استاندارد رنگ مبتنی بر محلول های پایدار فریک کلرید مورد استفاده در ارزیابی مواد. |
Glass Transition Temperature (Tg) (دمای انتقال شیشه ای) | نقطه میانی محدوده دما که در آن مواد از شکننده به لاستیکی یا برعکس تغییر می کند. |
Gloss (براقیت) | توانایی یک ماده پخته شده برای بازتاب نور. |
Heat Distortion (Deflection) Temperature (تغییر شکل تحت دما) | دمایی که در آن یک ماده نرم میشود و میتواند تحت یک بار معین اعوجاج پیدا کند. فراتر از این دما سازه قابل استفاده نیست، اما حداکثر دمای قابل استفاده را هنگام تحمل بار در یک بار مشخص نشان می دهد. کاهش بار برابر با افزایش دمای قابل استفاده است. |
Impact Resistance (مقاومت در برابر ضربه) | توانایی یک پوشش در برابر وارد آمدن نیروی مستقیم بر آن بدون ایجاد ترک و تخریب. |
Intercoat Adhesion (چسبندگی بین لایه ایی) | میزان چسبندگی لایه های مختلف پوشش به یکدیگر، مانند میزان چسبندگی پوشش لایه میاتی به پوشش زیرین یا استری |
Set | حالت ثابت یا سخت شده یک سیستم رزینی |
Shear Strength (مقاومت برشی) | نیروی برشی مورد نیاز برای شکستن یک نمونه تقسیم بر سطح مقطع. نیرویی که به موازات سطح مقطع اعمال می شود. |
Ductility | توانایی شکل پذیری یک ماده در برابر کشیدن یا تغییر شکل پلاستیک بدون شکستگی، که نشان دهنده میزان نرمی یا چکش خواری ماده است. |
Hardness | مقاومت در برابر فرورفتگی سطح، که معمولاً با عمق نفوذ (یا واحدهای دلخواه مربوط به عمق نفوذ) یک سوزن ثابت تحت یک بار معین با استفاده از یک ابزار خاص طبق یک روش استاندارد اندازهگیری میشود. |
LOI (Limiting Oxygen Index) |
شاخص محدود کننده اکسیژن (LOI) یا حداقل غلظت اکسیژن (برحسب درصد) که برای حفظ یک احتراق پایدار نمونه پس از احتراق لازم است. |
Shrinkage | تغییرات فیزیکی یا شیمیایی که منجر به کاهش حجم یا انقباض یک ماده می شود. |
Softening Range | محدوده دمایی که در آن ماده از حالت صلب به حالت نرم تغییر می کند. |
Shelf life | مدت زمان قابل استفاده بودن یک محصول نگهداری شده در دمای یک خاص، که در آن محصول ثابت/بدون تغییر باقی بماند. |
Surface Tension (کشش سطحی) | خاصیتی از مایعات که باعث می شود سطح به مناطق کوچک کشیده شود و حداکثر حجم را ایجاد کند. |
Viscosity | مقاومت در برابر جریان یک ماده که با واحد سانتیپوآز اندازهگیری میشود. |
Wetting (خیس شدن) |
آغشتگی کامل یک ماده توسط سیال چسبناک تر و کشش سطحی بالاتر که باعث ایجاد مشکل برای مایع در “خیس کردن” مواد می شود. |
Work Life | مدت زمانی که یک سیستم رزینی مخلوط برای استفاده مناسب/کارآمد است. |
Pot Life | به مدت زمانی گفته می شود که رنگ های چند جزئی می توانند بر روی سطح اعمال شوند. پات لایف هنگامی که اختلاط اجزاء رنگ کامل شود شروع می گردد و زمانی که مخلوط برای اعمال نامناسب شود خاتمه می یابد. به عبارتی می توان گفت در این مدت ویسکوزیته (گرانروی) مخلوط با گذشت زمان افزایش (طبق برخی منابع دو برابر) می- یابد. |
B-Time | مدت زمانی که طول میکشد تا یک سیستم رزینی حاوی عامل پخت، ژل شود یا به قدری ویسکوز شود که دیگر نمیتوان آن را کارآمد یا قابل استفاده در نظر گرفت. |
Refractive-Index | ضریب شکست (شاخص شکست) مقداری است که از نسبت سرعت نور در خلاء به نسبت سرعت نور در محیط دوم با چگالی بیشتر محاسبه می شود. |
EEW | یک اکی والان گروه اپوکسی که معادل یک مول گروه اپوکسی و متناظر با 10 گرم اکسیژن شرکت کرده در ترکیب اپوکسی است. |
Acid Number | مقدار میلی گرم پتاسیم هیدروکسید لازم برای خنثی سازی اسید های آزاد موجود در یک گرم روغن -رزین و یا سایر مواد است. |
Hydroxyl Number | مقدار میلی گرم پتاسیم هیدروکسید معادل گروه های هیدروکسیل موجود در یک گرم از یک ماده است. |
Autoignition Temperature | پایینترین دمایی که یک ماده بدون هیچ محرک خارجی مانند جرقه یا شعله در جو معمولی خود به خود آتش میگیرد. این دما باید بتواند انرژی فعال سازی مورد نیاز برای سوختن را فراهم کند. |
Cloud Point | در مایعات، نقطه ابری شدن دمایی است که زیر آن یک محلول شفاف یا یک جداسازی فاز مایع- مایع برای تشکیل یک امولسیون یا یک انتقال فاز مایع-جامد برای تشکیل یک سل پایدار یا یک سوسپانسیون که رسوب آن ته نشین می شود، قرار میگیرد. |
Dew Point | نقطه شبنم دمایی است که هوا باید در آن خنک شود تا با فرض فشار هوا و درصد رطوبت ثابت هوای محیط از بخار آب اشباع شود. هنگامی که دما تا زیر نقطه شبنم سرد می شود، حد اشباعیت رطوبت کاهش یافته و بخار آب موجود در هوا متراکم می شود و شبنم را تشکیل می دهد. |
Thermal Decomposition | تجزیه گرمایی یک تجزیه شیمیایی است که در اثر گرما پدید میآید. دمای تجزیه یک ماده، دمایی است که در آن ماده از نظر شیمیایی تجزیه میشود. از آنجایی که به این منظور نیاز است تا گرما بدهیم تا پیوندها شکسته شود، این واکنش معمولاً گرماگیر است. |